عشق تو بر هرکه عافیت به سر آرد
عشق تو بر هرکه عافیت به سر آرد
عشق تو بر هرکه عافیت به سر آرد
هر دو جهانش به زیر پای درآرد
هر دو جهانش به زیر پای درآرد
هر دو جهانش به زیر پای درآرد
عقل که در کوی روزگار نپاید
عقل که در کوی روزگار نپاید
عقل که در کوی روزگار نپاید
بر سر کوی تو عمرها به سر آرد
بر سر کوی تو عمرها به سر آرد
بر سر کوی تو عمرها به سر آرد
صبر که ساکن ترین عالم عشق است
صبر که ساکن ترین عالم عشق است
صبر که ساکن ترین عالم عشق است
زلف تو هر ساعتش به رقص درآرد
زلف تو هر ساعتش به رقص درآرد
زلف تو هر ساعتش به رقص درآرد
با توبه بیشئی صبر درنتوان بست
با توبه بیشئی صبر درنتوان بست
با توبه بیشئی صبر درنتوان بست
زانکه به یک روزه غم شکم ز بر آرد
زانکه به یک روزه غم شکم ز بر آرد
زانکه به یک روزه غم شکم ز بر آرد
بوی تو باد ار شبی برد به طوافی
بوی تو باد ار شبی برد به طوافی
بوی تو باد ار شبی برد به طوافی
جملهٔ عشاق را ز خاک برآرد
جملهٔ عشاق را ز خاک برآرد
جملهٔ عشاق را ز خاک برآرد
گفتم یارب چه عیشها کنمی من
گفتم یارب چه عیشها کنمی من
گفتم یارب چه عیشها کنمی من
گر ز وصال توام کسی خبر آرد
گر ز وصال توام کسی خبر آرد
گر ز وصال توام کسی خبر آرد
هجر ترا زین حدیث خنده برافتاد
هجر ترا زین حدیث خنده برافتاد
هجر ترا زین حدیث خنده برافتاد
گفت که آری چنین بود اگر آرد
گفت که آری چنین بود اگر آرد
گفت که آری چنین بود اگر آرد